ساعت ویکتوریا

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
+ ...و 
چه جالب
به نظر من روح وجود ندارد در اين لينک خبري هم مي تونيد دليل فعاليت مغز بعد از مرگ را بخونيد:

http://chibegim.com/index.php/us/say/spirits/19-die
+ بهار 
مسسسسسسسسسسسخره
+ حبيب 

لطفا نظر خود را در مورد اين سئوال و پاسخ ان بفرمائيد.

روح چيست؟ و عالم ارواح از نظر قرآن کجاست و آيا روح توضيح علمي هم دارد؟

پاسخ: روح البته به آن شکل که ما آنرا مي شناسيم و با آن عادت کرده ايم در قرآن وجود ندارد. در قرآن گفته نشده که ما از روح زنده ايم و وقتي بميريم روح از بدن ما خارج مي شود، يا وقتي روح از بدن ما خارج شد ما مي ميريم. در قرآن از عالم ارواح صحبت نشده است. در قرآن از بازگشت روح به بدن در روز رستاخيز صحبت نشده است. و قرآن از ما نيز نخواسته که به وجود روح ايمان داشته باشيم يا آنرا بشناسيم. در آيه 85 سوره اسري مي خوانيم: « وَ يَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلاً = از تو راجع به روح مي پرسند. به آنها بگو: روح از امر خدا است و دانشي که به شما داده شده کم است. (يعني دانشي که به آن مي رسيد ناچيز است و روح در قلمرو دانش شما نيست).

آنجا که قرآن مي گويد "خدا روح خود را در انسان دميده" بمعني دميدن جان و حيات در انسان نيست، چون بنابر آنچه در قرآن مطرح شده پيش از اينکه روح در انسان دميده شود انسان از نظر حيات و زندگي وجود داشته و زندگي مي کرده است. در سوره سجده آيات 7 تا 9 چنين ميخوانيم:

« الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ وَ بَدَأَ خَلْقَ الانـْسَانِ مِنْ طِينٍ ـــ ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلَالَةٍ مِنْ مَاءٍ مَهِينٍ ــ ثُمَّ سَوَّاهُ وَنَفَخَ فِيهِ مِنْ رُوحِهِ وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالافْئِدَةَ قَلِيلاً مَا تَشْكُرُونَ: خدائي که آفرينش هر چيزي را بهتر نمود و آفرينش انسان را در گِل آغاز نمود ـــ مدت درازي بعد نسل وي را از چکيده اي از آب بي ارزشي قرار داد ــ مدت درازي بعد او را راست (قامت) نمود و از روح خود در او دميد. همينطور شنوائي و بينائيها و احساسات (اعصاب) براي شما درست کرد. افراد کمي از شما سپاسگذار هستند».

در اين آيات مي بينيم که آفرينش انسان در گِل آغاز شده (يعني حياتي در گِـل پيدا شده که به پيدايش انسان راه مي برده)، مدت درازي بعد (چنانکه حرف ثـُمّ که براي بيان فاصله زماني بلند مدت است بر آن دلالت دارد) انسان از طريق نطفه توليد مثل مي کرده است، و مدت درازي بعد انسان راست قامت شده و بعد روح خدا در وي دميده شده است. يعني پيش از دميدن روح در انسان، انسان در قيد حيات بوده و زندگي و توليد مثل داشته است. دميدن روح در انسان بمعني: دادن کارکرد و عملکرد خدائي به وي است. يعني انديشمند نمودن وي. (واژه روح از جمله به معني: حرکت و کارکرد و عملکرد است). در قرآن روح به خدا نسبت داه مي شود و نـَفـس به صاحب خود (يعني به انسان).

و آنچه در قرآن از آن صحبت شده که از بدن خارج مي شود نـَفـس است. قرآن مي گويد که هنگام مرگ نـَفـسِ انسان از انسان خارج ميشود. نـَفـس بمعني: خود و خويشتن خودآگاه است. اينکه هويت و ماهيت نفس چيست طبعاً مي بايست به کمک دستگاه و بررسي هاي علمي شناخته شود. انسان فعلاً با دستگاه انرژيها و امواجي را مي بيند که در بيداري، در خواب، در خواب ديدن و هنگام مرگ از بدن انسان خارج مي شود، ولي هنوز معلوم نيست که نفس انسان کدام است.

همينطور در روز رستاخيز نيز از نـَفـسِ صحبت شده است. نحوه زنده شدن در روز رستاخيز نيز مکرراً به رشد مجدد گياهان و درختان تشبيه شده است.

و انسان فعلاً يک خليه حياتي ميشناسد که در انتهاي پائين ستون فقرات است که اصلاً نمي ميرد. هر چه آن را مي سوزانند يا اشعه ميزنند نمي ميرد. شايد عنصري که انسان در روز رستاخيز مي خواهد از آن رشد بکند همين عنصر باشد.