دين بعد از پيغمبر كامل شد همانطور كه خداوند در قران ميفرمايد امروز دينتان را برايتان كامل كردم
وهمچنين بعد از رسول الله درهاي وحي بسته شد و هيچ كس با عالم غيب در ارتباط نيست و خود حضرت علي در مورد امر خلافت در نهج البلاغه خلافت را از شورا بين مهاجرين و انصار مينامند نه نص اسماني
همچنان كه در خطبه هاي زيادي در نهج البلغه كراهت ايشان به امر خلافت و يا به سرار مردم زياد است كه اين نشان ميدهد ايشان تمايلي براي خلافت ندارند
و اگر ايشان امر خلافت را يك دستور الهي براي خود ميدانستندذ هيچگاه با كراهت و يا با اسرار مردم از ان ياد نميكردند اين روا نيود كه ايشان سرپيچي از امر خدا كنند و در همين راستا انحضرت ميفرمايد سكوت در مقابل ناحق جايز نيست
پس يعني حضرت علي با اين سخن در مقابل افرادي كه حق خلافت او را گرفته اند سكوت ميكند و اين سخن خود را رد ميكند
ايا اين روا است كه ايشان اگر از جانب خداوند خليفه بودند تقيه بنا به مصلحت كند ايا اين سرپيچي از دستور خدا نيست چه مصلحتي از دستور خداوند بالاتر است؟
همانطور كه رسول الله كه از زمان رسالت خود در اوج تنهايي در مكه سه سال دعوت خود را مخفيانه انجام ميدادند ولي ابراز ميكردند كه رسول خدا هستند حداقل اگر هم در زمان علي رضي الله مصلحتي بوده ولي ايشان كه ميتوانستند در اوج خلافت خود اين مسئله خليفه بودن خود از جانب خدا رالااقل به مردم در زمان خلافت خودشان بازگو كنندولي ميبينيم كه حتي يك سخن بر نص اسماني نمياورند بلكه دقيقا بلعكس اين موضوع را مطرح ميكنند.
در هر صورت هرچند كه اين حرف ها از عقايد اشتباه ابن سبا يهودي بود كه بنيانگذار مذهب تشيع است كه بعدا به دست خود حضرت علي تبعيد شد و طرفدارانش را به اتش كشيد