سلام
خسته نباشيد
يه سوال خيلي خيلي مهم ازتون داشتم خيلي خيلي خوشحال ميشم اگه وقت کردي به سوالم جواب بديد
من چند وقت پيش به يکي از پسرخاله هام بدبين بودم فکر مي کردم دزده. به همين خاطر هميشه وسيله هاي پر ارزش کيف پول و ... رو ازش دور مي کردم. يه شب تو خواب ديدم که من يه مقدار پول از کيفم رو برداشتم گذاشتم روي تاقچه بعد از اينکه رفتم پسرخالم بخشي از پول رو برداشتو رفت . من خوابم رو ساعت 10 صبح ديدم. دقيقا همون روز مامانم مي خواست لباسمو بشوره منم پولهاي تو کيفمو برداشتم و اتفاقآ رو تاقچه گذاشتم (البته تاقچه اي که تو خواب ديدم همين تاقچه نبود) و البته جالب بود که درست موقعي که من در حال خارج شدن از اتاق بودم اون وارد اتاق شد . من از ترس اين که پولم رو برنداره برگشتمو پولمو برداشتم. من هميشه فکر مي کردم اين خواب يه اخطار بود از ضميرناخوداگاهم که پسرخالم پولم رو برنداره. ولي جديدآ متوجه شدم که در مورد اون اشتباه فکر مي کردم و اون اصلآ دزد نيست.(قبلآ سر قضيه اي به دزد بودن اون مشکوک شده بودم . قضيه مربوط بود به گم شدن ساعت بابام و من به پسرخالم مشکوک بودم.ولي جديدآاتفاقي افتاد و ثابت کرد که اون دزد نبوده و ساعت بابام پيدا شد) من در تعجبم که چرا تو خواب به من اعلان شد پسرخالم دزده و پول رو برداشت. اين به خاطر تلقينات غلط من بوده؟ اين موضوع ارتباطي به تلقينات غلط من به ضمير ناخوداگاهم مربوط ميشه؟ اينم بگم هفته پيش هم پسرخالم تو خونمون تنها بود و مامانم هميشه پول هاشو مثل من رو تاقچه ميگذاره. حتي يک 100 تومني ازش کم نشده بود نمي دونمب راي چي به اين بيچاره بدبين بودم فقط من تو فاميل حس کاراگاه بازيم گل کرده بود و بهش مشکوک بودم! ممنون ميشم به سوالم جواب بديد که چرا اين خواب تقريبا شبيه به واقعيت شد. به خاطر تلقين غلط؟