اين سخنان خنده هارون و اطرافيان را باعث شد،حسنيه ادامة سخنان خود را اينگونه بيان نمود:علما و دانشمندان بدانيد آنجا كه در آية شريفه مي فرمايد: «و انزل الله سكينته عليه» ضمير (هاء) در « عليه » به پيامبر رجوع مي كند (باز مي گردد) و اين تأكيد بر آن دارد كه سكينه و آرامش و اطمينان قلبي بر پيامبر نازل شد نه بر ابوبكر و او از اين بهره بي نصب ماند. چرا كه حضرت باريتعالي در مورد انزال سكينه بر پيامبر در دو موضع ، داد سخن به ميان آورده است . اولين موضع همين آية مورد بحث است . اما آيه دوم در غزوه حنين هنگاميكه لشگر اسلام در حال شكست بود نازل شد. همان هنگام كه ابوبكر ، عمر ، عثمان و بسياري در حال فرار بودند و پيامبر را ميان كفار رها كردند و فقط امير مؤمنان ، حضرت علي (عليه السلام)، و هفتاد و نه نفر از صحابه و انصار پاي همت و مردانگي در ميدان جهاد محكم كرده و از سرجان گذشته بودند؛ خدايتعالي فرمود: « لقد نصركم الله في مواطن كثيره و يوم حنين اذ اعجتكم كثرتكم فلم تغن عنكم شيئاً و ضاقت عليكم الارض بمارحبت ثم وليتم مدبرين ثم انزل الله سكينته علي رسوله و علي المؤمنين » اي ابراهيم انزال سكينه بر رسول و مؤمنان شد و در غار نيز كسي غير از ابوبكر با پيامبر همراه و مصاحب نبود ( به غير از راهنماي راه ) و حضرت باريتعالي در غار فرمود فانزل الله سكينته عليه و ابوبكر را ذكر نفرمود اگر ابوبكر به خدا و رسول ايماني داشت مي بايد ضمير بصورت تثنيه «عليهما» مي آمد يعني گفته مي شد «پس خداوند نازل فرمود سكينه را بر قلب آندو» اما قرآن مي فرمايد « خداوند سكينه و آرامش را بر قلب پيامبر نازل كرد.اي ابراهيم!با توجه به آنچه گفتيم عدم ايمان وي ثابت است
در اين فراز، حسنيه جملات بسيار جالبي نسبت به خلفاء بكار مي برد كه جهت پاره اي از مسائل از ذكر آن خودداري مي كنيم. علاقمندان مي توانند به كتاب« مكالمات حسنيه» رجوع نمايند