متاسفانه مدت زیادی نتوانستم در خدمت دوستان باشم و دوستان با حجم زیاد پیام هایی که داده بودند من را شرمنده خود کردند تصمیم دارم با رویکرید جدید پاسخگویی در خدمت همه شما بزرگواران باشم، به نظر بنده به هزینه زیادی که مراکز پاسخگویی انجام می دهند و برخی نیز متاسفانه فقط در صدد آمار سازی هستند تا نشان دهند که مرکز آن ها بهترین روش پاسخگویی از نظر کمی و کیفی داشته اند جای تامل جدی دارد زیرا امروزه شبهات و سوالات فراوانی است که در محیط اینترنت نشر داده شده و می شود و به جا است که با روشی نوین و جدید به این شبهات پاسخ داده شود.
به جد معتقدم که روش قبلی پاسخگویی کارایی خود را از دست داده است و مخاطبان امروز ما حوصله مطالعه پاسخ های طولانی نداشت ه و ما باید به زبان مخاطب و ادبیات ساده تر و راحت تری با مخاطب ارتباط برقرار کنیم و روش ما در پاسخگویی یک سویه نباشد که آن ها سوال کنند و ما پاسخ دهیم بلکه باید حالت دو سویه باشد و حالت مباجثه به خود بگیرد و آن چه جوانان در ذهن خود دارند بدون دغدغه مطرح کنند و پاسخگویان نیز صحبت کردن با چوانان این مرز و بوم را کسز شان خود ندانند و با انام مهربان باشند و مانند فرزندان خود با ایشان رفتار کنند.
منتظر نظرات دوستان عزیز هستم.
.
سؤال4
پس از قتل عثمان، مسلمانان در خانه علی ریختند که با او بیعت کنند، شیعیان می گویند: علی فرمود: «دعونی والتمسوا غیری» ؛«مرا رها کنید و دیگری را بجویید». اگر علی خلیفه بود، چرا می گوید: دیگری را بجویید.
پاسخ:
خلافت به دو صورت متصور است و تفاوت روشنی با هم دارند:
1.خلافت منصوص که از جانب خدا تعیین شود خلافت به این معنی قابل فسخ و یا صرف نظر کردن نیست. در این مورد خلافت به سان نبوت است که یک وظیف? الهی است که بر دوش فردی نهاده می شود.
2.خلافت انتخابی، که خلیفه از طریق مردم انتخاب شود، امام خلافت به معنی دوم را نمی پذیرد، ادامه مطلب...
سؤال4
پس از قتل عثمان، مسلمانان در خانه علی ریختند که با او بیعت کنند، شیعیان می گویند: علی فرمود: «دعونی والتمسوا غیری» ؛«مرا رها کنید و دیگری را بجویید». اگر علی خلیفه بود، چرا می گوید: دیگری را بجویید.
پاسخ
خلافت به دو صورت متصور است و تفاوت روشنی با هم دارند:
1.خلافت منصوص که از جانب خدا تعیین شود خلافت به این معنی قابل فسخ و یا صرف نظر کردن نیست. در این مورد خلافت به سان نبوت است که یک وظیف? الهی است که بر دوش فردی نهاده می شود.
2.خلافت انتخابی، که خلیفه از طریق مردم انتخاب شود، امام خلافت به معنی دوم را نمی پذیرد،ادامه مطلب...
سؤال3:چرا علی بن أبی طالب نام خلفا را روی فرزندان خود نهاده است.
پاسخ:
باید توجه نمود که اسامی خلفای سه گانه، اسامی مخصوص این سه نفر نبود، بلکه این اسامی قبل از اسلام و بعد از اسلام در میان عرب شایع و گسترده بود. این نامگذاری هرگز دلیل بر علاقه به مقام خلافت و اداره کنندگان آن نیست. در ایران ما شاه به نام محمدرضا» منفورترین انسان بود، ولی در عین حال، این مانع از آن نبود که اسم محمدرضا از نامهای رایج و محبوب میان مردم باشد، شما می توانید با مراجعه به کتابهای رجالی مانند الاستیعاب نگارش ابن عبدالبرّ، اسد الغابه، نگارش ابن اثیر، اسامی صحابه ای که به نامهای ابی بکر یا عمر و عثمان بودند ملاحظه فرمایید.ادامه مطلب...
از نظر شیعه، امیرمؤمنان هرگز با احدی بیعت نکرده است، زیرا خود را خلیفه منصوص خدا می دانست، ولی آنگاه که دید زمام امور به دست غیر او افتاد، وظیف? خود تشخیص داد که در مواردی آنها را ارشاد کرده و راهنمایی نماید، زیرا در کلام خود می گوید:
«دیدم اگر به دنبال گرفتن حق خویش باشم، همین اسلام موجود نیز از میان می رود».
آنگاه همراهی را لازم دید که برخی از اعراب از پرداخت زکات سرپیچی کردند، در این موقع وظیفه ای جز سکوت و همراهی نداشت، ولی در موارد لازم پرده را کنار زده، از حقانیت خود دفاع نموده است، ولی از نظر روایات اهل سنّت، امیرمؤمنان، پس از درگذشت فاطمه زهرا بیعت نمود. ولی حضرت فاطمه تا جان در بدن داشت، با ابی بکر سخن نگفت و از او خشمگین بود.
ما فرض می کنیم که حضرت علی پس از درگذشت فاطمه با خلیفه بیعت کرد ولی تمام محدثان و عالمان اتفاق نظر دارند که حضرت فاطمه تا آخر عمر بیعت نکرد بلکه از آنان روی گردان بود.
ابن حجر در شرح صحیح بخاری نقل می کند «فاطمه بر ابی¬بکر خشم گرفت، و از او دوری جست تا آن که پس از شش روز از دنیا رفت، همسرش علی بر او نماز گزارد، و به ابی بکر خبر نداد.
اکنون سؤال می شود دخت گرامی پیامبر که به حکم روایت بخاری بهترین زنان جهان بود، طبعاً چنین زنی، معصومه و یا تالی تلو معصوم خواهد بود، چرا با ابی بکر بیعت نکرد؟
اگر واقعاً خلافت ابی بکر، خلافت مشروعی بود، چرا دخت گرامی او نسبت به وی خشمگین بود؟ کمی روشنتر سخن بگویم پیامبر گرامی فرموده است:
« من مات و لم یکن فی عنقه بیعه امام فقد مات میته جاهلیه».
«هر کس بمیرد در حالی که با امامی بیعت نکرده باشد، مرگ او مرگ جاهلیت است».
اکنون باید یکی از این دو سؤال پاسخ گفته شود.ادامه مطلب...
پرسش: امیر مؤمنان دختر خود ام کلثوم را به عقد عمر بن الخطاب درآورده این نشانه حسن روابط است؟
پاسخ:
تزویج ام کلثوم به عمر بن خطاب یک مسأله تاریخی اختلافی است که هرگز نمی توان بر چنین مسأله ای تکیه کرد و نشانه آن این است که این قطع? تاریخی به صورت های متناقض نقل شده است که نمی توان به آنها اعتماد کرد، مانند:
1.علی او را به عقد عمر درآورد.
2.این کار به وسیله عباس عموی علی صورت پذیرفت.
3.این کار از روی تهدید انجام گرفت.
4.عروسی صورت پذیرفت و عمر از او دارای فرزندی به نام زید شد.
5.خلیفه پیش از مراسم عروسی کشته شد.
6.زید نیز دارای فرزندی بود.
7.او کشته شد و وارثی نداشت.
8.او و مادرش در یک روز کشته شدند.
9.مادرش پس از وی زنده بود.
10.مهریه او چهل هزار درهم بود.
11.مهریه او چهار هزار درهم بود.
12.مهریه او پانصد درهم بود.ادامه مطلب...
در این کتابچه بیش از هر چیز روی سه موضوع تکیه شده است:
1.ارتداد صحابه و اینکه شیعه معتقد است صحابه بعد از پیامبر اکرم مرتد شده اند.
2.سب صحابه و این که شیعه به صحابه رسول خدا ناسزا می گوید.
3.بی احترامی نسبت به عایشه همسر پیامبر گرامی.ادامه مطلب...