مکتب اسلام هیچ محدودیتی برای پرسش و پاسخ قائل نیست و در هیچ یک از متون مسئله ای که درسوال اشاره کردید ، وجود ندارد . اسلام نه تنها انسان ها را از پرسش و جستجو گیری برای رسیدن به حقیقت باز نداشته ، بلکه در آیات و روایات بسیاری دعوت به تفکر و تأمل و تدبر نموده که لازمه چنین صفاتی ، صفت پرسش گری است.
همان گونه که درسوال آوردید ، چگونه خداوندی که انسان را به صورت فطری پرسش گر و حقیقت جو آفریده است ، می تواند در دینی که برای هدایت انسان ها نازل کرده ، از پرسش گری منع نماید؟
پرسش نقطة شروع و مبدأ جهش فکری است، بدین لحاظ یک امتیاز در مسیر تفکر است. کسی که توان طرح سؤال ندارد و پرسیدن را نیاموخته، هنور در نقطه شروع قرار نگرفته است.
جستجوگری و طرح پرسش و در صدد پاسخ بر آمدن، نیاز و گرایش درونی است. امیرالمؤمنین که در اوج معرفت قرار دارد، افتخار و امتیاز خود را میان اصحاب پیامبر سؤال کردن می داند.
«همة یاران پیامبر اهل پرسش و کاوش نبودند تا آن جا که برخی فقط دوست داشتند صحراگرد یا رهگذری برسد و پرسش مطرح کند و آنان هم بشنوند، ولی من هر آن چه را اتفاق می افتاد، با پیامبر در میان می گذاشتم و از آن سؤال می کردم و نگه می داشتم».(1)
البته پرسشگری را وسیله یافتن حق و درک واقعیت باید قرار داد و از پرسش هایی که جنبة سرگرمی ذهنی و اشتغال مغزی دارد، پرهیز کرد،(2) و سؤال باید ابزار آموختن باشد.(3)
در بررسی مسأله از دید شرعی باید گفت که: در متون دینی، هیچ گونه محدودیتی در این باره به چشم نمی خورد و هیچ خط قرمزی برای طرح پرسش ها ترسیم نشده است. میان انبوهی از پرسش هایی که از پیشوایان معصوم انجام شده است، موردی که پرسش غیر مشروع و حرام معرفی شده باشد، دیده نمی شود. هم چنین هیچ سؤالی بدون پاسخ نماند و به آن بی اعتنایی نشده است.
با توجه به مطالبی که بیان شد ، مسئله پرسشگری در اسلام کاملا روشن است ، اما نمی دانم که شما دوست گرامی چگونه می فرماید که اسلام از پرسشگری منع کرده است ؟ ایا از جایی خواندی یا نوشته ای دیدی؟
در مکاتبه حتما مورد آن را مشخص کنید.
البته در روایات چیزی با عنوان سؤال کردن داریم که این مورد کاملا فرق با پرسشگری دارد
سوال کردن به معنای درخواست چیزی از دیگران داشتن است. مثل انسان فقیر که از دیگران کمک مالی درخواست می کند . چنین سوالی البته در اسلام نهی شده است و به انسان ها توصیه شده تا جایی که امکان دارد از مردم مال یا پولی گدایی نکنند. (سوال نکنند)
پی نوشت ها:
1. نهج البلاغه، خ 210.
2. همان، حکمت 320.
3. ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص 41.