جهاد با دشمنان بر دو گونه است:
1. جهاد ابتدایی، که باید به امر پیشوای معصوم یا نایب خاصش صورت گیرد، و جواز آن در زمان غیبت کبری و با اجازه نایب عام، محل اختلاف است.
2. جهاد دفاعی، که بر هر مسلمانی واجب است، و نیاز به اجازه معصوم یا نایبش نیست. در قرآن مجید آیات زیادی درباره جنگ و جهاد با دشمنان نازل شده، و در برخی آیات، گذشتن از مال و جان، معامله با خداوند و فضیلت برتر شمرده شده است، مانند:
1. "فَضَّلَ اللّهُ المُجـَهِدینَ بِاَموَلِهِم و اَنفُسِهِم عَلَی القـَعِدینَ دَرَجَهً ... و فَضَّلَ اللّهُ المُجـَهِدینَ عَلَی القـَعِدینَ اَجرًا عَظیمـا;(1) خداوند، مجاهدانی را که با مال و جان خود جهاد نمودند، بر قاعدان (ترککنندگان جهاد) برتری مهمّی بخشیده... و مجاهدان را بر قاعدان، با پاداش عظیمی برتری بخشیده است"
2. "اِنَّ اللّهَ اشتَریَ مِنَ المُؤمِنینَ اَنفُسَهُم واَموَلَهُم بِاَنَّ لَهُمُ الجَنَّهَ یُقـَتِلونَ فی سَبیلِ اللّهِ فَیَقتُلونَ و یُقتَلونَ وَعدًا عَلَیهِ حَقـًّا; (2) خداوند از مؤمنان، جانها و اموالشان را خریداری کرده، که (در برابرش) بهشت برای آنان باشد; (به اینگونه که:) در راه خدا پیکار میکنند، میکشند و کشته میشوند; این وعده حقی بر او است.".
3. "و مِنَ النّاسِ مَن یَشری نَفسَهُ ابتِغأَ مَرضاتِ اللّهِ; (3) بعضی از مردم جان خود را بهخاطر خشنودی خدا میفروشند". و آیات دیگر.
عملیات شهادتطلبانه علیه دشمنان در جهاد ابتدایی; اگر با اجازه یا دستورِ معصوم یا نایب خاصش صورت گیرد، مصداق این آیات خواهد بود که با جان خود با خداوند معامله میکنند، و گرنه مصداق خودکشی و حرام خواهد بود. ولی عملیات شهادتطلبانه فلسطینیان، در واقع دفاع از دین، ناموس، مال و سرزمینشان است که نیازی به اجازه حاکم اسلامی نیست; چرا که دفاع بر هر مسلمانی واجب است. در این صورت آنان شهید و جزء کسانی هستند که جان خود را به خداوند میفروشند و با خدا معامله میکنند.
قرآن کریم نیز میفرماید: "اُذِنَ لِلَّذینَ یُقـَتَلونَ بِاَنَّهُم ظُـلِموا و اِنَّ اللّهَ عَلیَ نَصرِهِم لَقَدیر # اَلَّذینَ اُخرِجوا مِن دِیـَرِهِم بِغَیرِ حَقٍّ; (4) به کسانی که جنگ بر آنان تحمیل گردید اجازه جهاد داده شده است، چرا که مورد ستم قرار گرفتهاند، و خدا بر یاری آنها تواناست. همانها که از خانه و شهر خود، به ناحق رانده شدند".( 5)
پاورقی:
1) نسأ، 95
2) توبه، 111
3) بقره، 207
4) حج، 39 و 40
5) ر.ک: فقه القرآن، محمد الیزدی، ج 1، ص 233 ـ 286، مؤسسه اسماعیلیان / توضیحالمسائل مراجع، بنیهاشمی، ج 2، ص 639 و 648، دفتر انتشارات اسلامی / معارف و معاریف، سید مصطفی حسینی دشتی، ج 4، ص 250 ـ 253، چاپ صدر قم.