آیا اسلام معتقد به جامعه ای بی طبقه است (منظور از بی طبقه برابری و عدالت بین اقشار جامعه) اگر هست چرا جمهوری اسلامی ایران اینگونه نیست؟
در دین اسلام عقیده ای بر جامعه بی طبقه وجود ندارد ، مالکیت خصوصی افرادی که از راه مشروع کسب درامد می کنند محترم شمرده می شود . اصولا کسب و کار و تلاش برای پیشرفت شخصی و اجتماعی ، در فرهنگ اسلام یک فضیلت شمرده می شود و افراد جامعه متناسب با سعی و تلاش خود می توانند در بهرمندی مادی متفاوت باشند .
اما از طرف دیگر ، فضیلت دیگری در اسلام مطرح شده به نام عدالت . از نظر اسلام باید عدالت در تمامی مراحل زندگی فردی و اجتماعی جریان داشته باشد . مبارزه با بی عدالتی و تلاش در جهت رفع تبعیض بین افراد جامعه از خصوصیات بارز ادیان توحیدی بخصوص اسلام است . اسلام طرفدار عدالت اجتماعی و برخورداری متساوی تمام مردم از حقوق شهروندی است و نظام اسلامی موظف به مبارزه و محو تمامی اشکال بی عدالتی در جامعه می باشد. بر این اساس راهکارهای اقدامات مبارزه اصولی با بی عدالتی های موجود درجامعه را می توان در موارد ذیل بصورت مختص بیان نمود :
الف - توجه جدی به رعایت عدالت اجتماعی در برنامه ریزیهای توسعه و سازندگی کشور : پس از دوران دفاع مقدس و آغاز دوران بازسازی کشور، مدل برای توسعه اقتصادی و اجتماعی درپیش گرفته شد که این مدل موجب بروز تضادهای ارزشی و فاصله گرفتن جامعه ازشاخصهای مطلوب گردید .به گونه ای که توسعه، نتایج عکس خود را ظاهر ساخت و فاصله ها را تشدید نمود .
این عامل در برخی از تحلیلها و تحقیقات به عمل آمده ،عامل اصلی افول ارزشها و ایجاد نابرابری در جامعه دانسته شده است .
حضرت آیت الله خامنه ای ضمن انتقاد از این روند، می فرمایند : « در این مرحله از انقلاب ،هدف عمده عبارت است از ساختن کشور نمونه که در آن ، رفاه مادی هم راه باعدالت اجتماعی و توام با روحیه و آرمان انقلابی ، با برخورداری از ارزش های اخلاقی اسلام ، تامین شود .هر یک از این چهار رکن اصلی ضعیف یا مورد غفلت باشد، بقای انقلاب و عبور از مراحل گوناگون آن ممکن نخواهد شد » (1).
و در جای دیگر می فرمایند : « در نظام جمهوری اسلامی ایران اساس همه فعالیت ها باید مبتنی بر عدالت باشد زیرا قسط و عدل ازهمه آرمان ها و اهداف نظام اسلامی والاتر و بارزتر است و بر این اساس رونق وشکوفایی اقتصادی هنگامی خوب و ارزشمند است که جهت آن مبتنی بر اقامه قسط و عدل در جامعه باشد .رشد اقتصادی در جامعه ما هدف اصلی هم نیست ،بلکه رشد اقتصادی جزیی از هدف ماست و جز دیگر عبارت از عدالت است ... هربرنامه اقتصادی آن وقتی معتبر است که یا خودش به تنهایی ، یا در مجموع برنامه هاما را به هدف عدالت نزدیک کند، و الا اگر ما را از عدالت اجتماعی دور کند، فرض بر این که به رشد اقتصادی منتهی بشود کافی نیست » ، (2) .
ب - برخورد فیزیکی ، مصادره و بازپس گیری اموال غاصبان وصاحبان ثروتهای نامشروع و بادآورده : امام علی ( ع ) دو اقدام مهم و انقلابی راسرلوحه اقدامات حکومت عدل خویش قرار دادند :
1- مصادره و باز پس گیری اموال غاصبان
2- احیا سنت برابری و مساوات در بهره مندی از بیت المال .
حضرت آیت الله خامنه ای در این زمینه می فرمایند : « ... با قوانین لازم و تامین امنیت قضایی در کشور بساط تجاوز و تعدی به حقوق مظلومان و دست اندازی به حیطه مشروعزندگی مردم ، جمع شود » ، (3) . و در فرمان مبارزه بافساد که در یازدهم اردیبهشت ماه 1380 خطاب به سران سه قوه صادر فرمودند براین امر مهم تاکید نمودند که خود بیانگر، عزم ، همدلی و همکاری قوای سه گانه بابرنامه ریزی های دقیق و حساب شده برای ریشه کن کردن فساد و تحقق عدالت اجتماعی می باشد .
ج - پیشگیری از پیدایش ثروتها و ثروتمندان نامشروع جدید : یکی دیگر از راههای مبارزه با وجود بی عدالتی در جامعه ، جلوگیری از روی آوردن و دلباختگی والیان و کاپردازان حکومتی به اندوختن ثروت و افزودن بر حجم دارایی خویش است در این راستا اهم اقدامات پیشگیرانه عبارتند از :
1- اسوه ونمونه بودن مسوولان حکومت برای دیگر کارگزاران : امام علی ( ع ) می فرمایند : « ان الله تعالی فرض علی ایمه العدل ان یقدروا انفسهم بضعفه الناس ، کیلا یتبیغ بالفقیرفقره ؛ خداوند بر امامان عدل فرض و واجب فرموده ، خود را با اقشار ناتوان ومحروم جامعه اندازه گیری کنند و زندگی خود را با آنان برابر نهند .تا تنگدستی فقیر،او را به هیجان نیاورد و موجب هلاکت و نابودی او نگردد » ، (4)
2- زیر نظر گرفتن رفتار اقتصادی نزدیکان : حضرت علی ( ع ) درفرازی از عهدنامه مالک اشتر، در این زمینه می فرمایند « والی را نزدیکان وخویشاوندانی است که خوی برتری طلبی و گردن فرازی دارند و در داد و ستد، کمترحاضر به رعایت انصافند، وظیفه تو، آن است که ریشه ستم چنین افرادی را قطع نمایی » ، (5) .
3- بازرسی ، نظارت ، حراست و مراقبت دولتی و نظارت بر دارایی کارگزاران :
حضرت آیت الله خامنه ای در این زمینه می فرمایند : « باید در گزینش کارمندان دولت دقت لازم صورت گیرد و به دنبال گزینش خوبان ، نظارت بر کار آنان نیز ضروری است ، چون مقام و قدرت ، غالبا"اخلاق و رفتار مسوولان را تغییر می دهد، بنابراین اگر بعد از گزینش حتی افراد پارساو کاردان ، از بالا بر عمل کرد آنان نظارت دقیقی نشود، ممکن است به تدریج تغییررویه داده و به سبب سستی در انجام وظیفه موجب بی اعتمادی ملت نسبت به دستگاه حکومت اسلامی شوند » ، (6) .
د- بالا بردن میزان آگاهی مردم :
با بالا رفتن میزان آگاهی مردم ، درک آنها از حقوقشان افزایش می یابد و بی عدالتی را نمی پذیرند و به انحا مختلف برای دستیابی به حقوقشان می کوشند از این طریق قشر متوسط گسترش و نقش آنها درتصمیمگیریهای سیاسی افزایش می یابد.
ه - توجه جدی به گسترش و تثبیت ارزشهای اسلامی در جامعه :
زیرا وجود ارزشهای اسلامی مانند ایمان ، تقوا، تعهدو ...موجب ایجاد و اجرای عدالت در سطح جامعه می شود قرآن کریم می فرماید ( ( اعدلوا هو اقرب للتقوی ) ) ، (7)
امام علی ( ع ) نیز می فرماید : « قد الزم نفسه العدل فکان اول عدله نفی الهوی عن نفسه ؛ هر که می خواهد به حلیه عدل و دادآراسته شود می بایست هوا و هوسهای گوناگون را از خود دور کند » ، (8) .
لذا برای مبارزه با بی عدالتی در جامعه ، تحقق باوری عمیق ، درونی ریشه دارد، عقلای و مبتنی بر نظام ارزشی اسلام در مدیران جامعه - به معنی کسانی که در دستگاههای رسمی تقنینی ، اجرایی ، قضایی ، نظامی ، و انتظامی ، آموزشی ،فرهنگی و تبلیغی و نیز دستگاهها و نهادهای غیر رسمی ولی موثر جامعه نقش تعیین کننده ، ایفا می کنند، لازم و ضروری می باشد و باید این نظام ارزشی در 1-رفتار حقیقی و حقوقی مدیران ، 2- ساختار کلان کشور 3- برنامه های اجرایی ، تبلورو تجلی یابد .و - فراهم نمودن امکانات و شرایط و فرصتهای مساوی برای همه افراد جامعه از لحاظ تحصیلات ، اشتغال ، مسکن ؛ رفاه و ...که در اصول متعددی ازقانون اساسی ج . ا .ا .متبلور می باشد .
پی نوشت ها:
1.حدیث ولایت ، ج 1، ص 286 و 287
2. روزنامه رسالت ،9/3/1372
3. حدیث ولایت ، ج 1، ص 287
4. نهج البلاغه ، خطبه 209، ص 325
5. نهج البلاغه ، نامه 53، ص 441
6. فجر انقلاب در بهار قرآن ، ص 203 و 205
7. مایده / 8
8. نهج البلاغه ،خطبه 87
برای آگاهی بیشتر ر.ک : فصلنامه حکومت اسلامی ، شماره 17، ص 48 فصلنامه حکومت اسلامی ، شماره 18، ص 26 و ص 56 محمدنقی نظرپور، ارزشها و توسعه ، ص 196 علی ذو علم ، انقلاب و ارزشها،ص 256 و ص 264 دکتر فرامرز رفیع پور، آناتومی جامعه ، ص 480 ;