شفای بیماران از طرف خدا یا امامان یا پیامبر معجزه یا کرامت محسوب می شود ودربین اندیشمندان دینی این بحث مطرح شده است که آیا معجزه، فعل مستقیم خدا است یا معجزه فعل پیامبر یا امام به اذن خدا است، دو نظریه مطرح است که به توضیح آن میپردازیم:
أ ) برخی بر این باورند که معجزه فعل مستقیم خدا است.
ب ) نقطه مقابلش این است که این امر با قدرت و اراده پیامبر یا امام صورت میگیرد، یعنی او دارای یک قدرت خارق العاده و یک اراده فوق العاده میشود که با قدرت و اراده، هر چه را که بخواهد، انجام میدهد، ولی با اذن خدا این کارها را انجام می دهد.
قدرت را خدا به او داده است و در نتیجه او اراده میکند که فلان کار انجام بگیرد وانجام هم میگیرد.
عدهای نظریه اوّل را پذیرفته اند و اسم این کارها را کار خدایی گذاشته اند و کارها را میان خداوند و غیر خدا تقسیم کرده. و گفتهاند کارهای کوچک مانند دمیدن، فوت کردن و عصا را دریا به زدن کار بنده است، ولی شکافته شدن دریا و زنده شدن مردگان کار خدا است و در قدرت بنده نیست.
دسته دوم معتقدند که معجزات را کار پیامبران وائمه است. این گروه به آیاتی استناد میکنند که قرآن این معجزات را به شخص پیامبر نسبت میدهد، ولی همواره تکیهاش این است که این کار «باذن الله» صورت میگیرد. فعل پیامبر یا امام است، ولی با اذن الهی، زیرا در قرآن آمده است که: «ما هرگز نمیتوانیم معجزهای جز به فرمان خدا بیاوریم»(1)
بنابر این معجزه کار خدا است و تنها به فرمان او انجام میگیرد. کسانی که معجزه یاکارهای خارقالعاده انجام میدهند، تنها با اجازه خداوند میتوانند چنین کارهایی را انجام دهند. خداوند به هر کس که شایستگی این کار را داشته باشد، این اجازه را میدهد که برخی از کارهای خارقالعاده را انجام دهد تا مردم پی به حقانیت او ببرند.
در پایان پرسیده اید که اگر قرار است بیماری شفا پیدا کند چرا دچار بیماری می شود؟
پاسخ آن است که خداوند مقدر کرده است اگر کسی اصول بهداشتی را رعایت نکند بیمار می شود وبرای معالجه بیماری نیز اسبابی قرار داده است ، یکی از این اسباب مراجعه به پزشک و استفاده از داروهای معمولی و یکی از این اسباب مراجعه به ائمه و پیشوایان دینی و شفا پیدا کردن به دست ایشان است.
دیدگاه الهی بر اساس توحید افعالی هر علتی که در عالم اثری را در پی دارد از خداست یعنی خدا هم وجود آن علت و هم اثربخشی آن را ایجاد کرده پس همه چیز در عالم به اذن الهی تأثیر می کند.
خداوند، جهان هستى را بر اساس نظام اسباب و مسببات قرار داده است و فیض خود را تنها از طریق مجارى و اسباب اعطا مىکند«أبى الله ان یجرى الاشیاء الاّ بالاسباب»؛ (2)
انسان براى رسیدن به مقصود خویش، باید به اسباب و وسایط متوسّل شود؛ مثلاً اگر بخواهد زمین خشک و بایرى را تبدیل به مزرعهاى سر سبز و یا باغى آباد کند، باید زمین را شخم بزند، نهال یا دانه و بذر درون زمین بکارد، به موقع کود و آب بدهد، به اندازه لازم سم پاشى کند و... اگر مىخواهد به طبقه دوم یا سوم یک ساختمان برسد، باید از پلههاى آن بالا رود، یا سوار آسانسو یا پله برقى شود و همین طور در سایر کارهاى روزمره زندگى، انسان به اسباب و وسایل براى رسیدن به مقصود خود تمسّک و توسّل مىجوید. بر این اساس، توسّل لازمه زندگى انسان در جهان هستى است؛ جهانى که بر آن قانون اسباب و مسببات حکمفرما است.
بنابراین، خداوند - که هستى عالم از او است و ادامه هستى و هر حرکت، نیرو و تغییرى وابسته به او و ناشى از فیض او است - خود براى اعطاى فیض خویش، مجارى و اسبابى را قرار داده است.
بنا بر این شفای بیماران هم می توان به خدا نسبت داد و هم به امامان زیرا امامان و پیشوایان دینی نیز اسباب ووسایطی از طرف خدا هستند تا بیماران شفا پیدا کنندواز سوی دیگر بیماری و شفا هردو به تقدیر الهی است یعنی خداوند مقدر کرده که اگر افراد اصول بهداشتی را رعایت نکنند بیمار می شوند واگر از اسباب معالجه و شفا استمداد کنند بیماری درمان خواهد شد و شفا دادن نیز یکی از این اسباب و وسائل است.
پاورقی:
1 – سوره ابراهیم (14)، آیه 11؛ برای توضیح بیشتر ر. ک. به: مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 4، ص 484 – 464.
2) بحارالانوار، ج 2، ص 90