انسان از آغاز زندگی حتی از لحظهای که نطفه او در قرارگاه رحم واقع می شود، مراحل زیادی از مشکلات و درد و رنجها را تحمل می کند تا متولد می شود. بعد از تولد در دوران طفولیت و سپس جوانی و از همه مشکلتر در دوران پیری، با انواع مشقتها و رنجها رو در رو است.
این طبیعت زندگی در دنیا است و کم و بیش شامل همه انسانها می شود و کسی از آن مستثنا نیست.
انتظار وضعی غیر از این داشتن اشتباه است. نگاهی به زندگی انبیا و اولیای الهی نشان می دهد که زندگی این گلهای سر سبد آفرینش نیز با انواع ناملایمات و درد و رنجها قرین است. هنگامی که دنیا برای آنها چنین باشد، وضع برای دیگران روشن است.
اگر افراد یا جوامعی را می بینیم که به ظاهر درد و رنجی ندارند، بر اثر مطالعات سطحی ما است، از این رو وقتی نزدیکتر می شویم، به عمق درد و رنجهای اینان (صاحبان زندگی مرفه) آشنا می شویم، یا این که برای مدتی محدود نیستند دارای مشکلات نیستند که قانون کل جهان را بر هم نمیزند.(1)
این که انسانی پیدا شود که در زندگی دارای مشکلی نباشد، تصور نادرستی است.
بیماریها، درد سرها، تلاشها برای زندگی، محدودیت لذتها، تکراری بودن زندگی و بی معنایی آن برای بسیاری و احساس پوچی، جنگها، مشکلات طبیعی، برآورده نشدن بسیاری از خواستهها، به هدف و مقصود نرسیدن، از بین رفتن نقشهها برای زندگی، وجود موانع و هزاران مورد دیگر موجب می شود از این تصور خام (نبود مشکل برای برخی) دست بکشیم. وجود سختیها و مشکلات برای زندگی ما لازم است و بدون وجود آنها زندگی بی معنا و یکنواخت خواهد بود.
سختیها و دشواریها نقش مهم و نیرومندی در تربیت، تقویت اراده، شکوفایی استعدادهای نهفته انسان و بیرون آوردن زندگی انسان از یکنواختی و تکرار دارند، ولی وقتی سخن از کارکرد سازنده دشواری و مصائب می رود، منظور این نیست که این تأثیر روی همه افراد یکسان است، بلکه روی برخی ممکن است نقش منفی داشته باشد، ولی مهم چگونگی برخورد و رویارویی با مشکلات است. هر اندازه شخص دارای جهان بینی بهتری باشد و فلسفه رنجها و مصائب را بهتر بشناسد و از نظر روحی، خطرپذیر و با اراده و مقاومتر باشد، از جنبههای مثبت مشکلات بهره افزونتری می گیرد. بر عکس هر اندازه شخص عافیت طلب، بدبین و خطر گریزتر باشد، از مشکلات آثار منفی بیشتری دریافت می دارد.
سختیها و گرفتاریها مقدمه کمال و پیشرفت است. این امور برای تکامل بشر ضرورت دارد. اگر سختیها و رنجها نباشد، بشر تباه می گردد. قرآن کریم می فرماید: "همانا انسان را در رنج و سختیِ آفریدیم".(2) بنابراین انسان باید مشقتها را تحمل کند و سختیها بکشد تا به کمال لایق خویش دست یابد.
تضاد و کشمکش شلاق تکامل است و موجودات زنده با این شلاق خود را به سوی کمال می رسانند.(3)
برای کسانی که به مراتبی از معرفت الهی دست یافتهاند، آن چه که از دیدگاه ما انسانهای عادی و مادی سخت و غیر قابل تحمل است، شیرین و دوست داشتنی است; بلکه آنها از پلکان سختیها و ناملایمات روزگار به اوج معرفت و کمال انسانی میرسند و در آخرت هم اجر و پاداش میبینند. پس نه تنها ناملایمات، آنها را از خدا دور نمیسازد بلکه هم در دنیا به لذائذ معنوی دست مییابند و هم در آخرت به اجر معنوی میرسند. البته; کثرت بلا در همه موارد علامت قرب بیشتر به معبود نیست بلا برای ظالم عقوبت و برای مؤمن امتحان و برای اولیأالله درجه است.
بنا بر این این جور نیست که همیشه صالحان دچار مشکل می شوند و مجرمان در رفاه و آسا یش هستند زیرا در دنیا این امکان وجود ندارد که کسی در رفاه و آسایش باشد و هیچ گونه رنج و مشقتی نداشته باشد اما چون ما از دور آن ها را نظاره می کنیم فکر می کنیم هیچ گونه غم و غصه ای ندارند، در صورتی که په بسا حسرت زندگی صالحان را داشته باشند.
از دیگر سو،افرادى که به خدا نزدیک تر و داراى ایمان بیشترى هستند، رنج و سختى آنان بیشتر است و این به خاطر آن است که این جهان، جهان عمل و تکلیف است و آخرت، جهان حساب و جزاى اعمال است. افرادى که داراى ایمان هستند، تلاش بسیارى در راه خدا انجام مى دهند و بسیارى از رنج و سختى آنان رنج هایى است که با انجام اعمال نیک، در راه عبودیت و بندگى خدا آنها را متحمل مى شوند.
یکى از مقامات افراد برجسته و اولیاى خدا، صبر و پایدارى در مقابل مصائب و خشنود بودن به قضاى الهى است. این خود موجب اعتلاى درجه آنان است، ولى متقابلا افرادى که مؤمن نیستند ممکن است که دنیا با راحتى و آسایش ظاهرى زندگى کنند، اما از فیض و صبر و رضاى به قضاى خدا محروم باشند.
براساس آنچه از احادیث استفاده مى شود، خداوند گاهى مؤمنان را در دنیا به بلاها و رنج ها مبتلا مى کند تا این گرفتارى ها کفاره گناهان آنان شود و در روز قیامت دیگر چیزى که به خاطر آن عقوبت و کیفر شوند در کار نباشد و آنان را از نعمت خود برخوردار سازد، ولى افرادى که مجرم و گناه کارند چنانچه برخى کارهاى نیک داشته باشند، پاداش آنان را در همین جهان به آنان مى دهد; در نتیجه، در آن جهان با دست خالى حاضر خواهند شد.
آنچه در پرسش آمده قاعده کلى نیست. در قرآن مى خوانیم: «ان تکونوا تألمون فانهم یألمون کما تألمون و ترجون من الله ما لایرجون; اگر شما(مؤمنان) رنج مى کشید، کافران نیز همان گونه که شما رنج مى کشید، رنج مى کشند، و حال آن که شما امیدى به خدا دارید که آنان ندارند» (4)
آنچه در این مسأله مهم است، جهان بینى دینى است که اساس پرسش را جواب مى دهد. جهان بینى دینى دنیا و رنج هایش را بد نمى داند، بلکه به عکس رنج ها را عاملى براى تحّرک بشمار مى آورد; زیرا رنج ها وابستگى انسان را به دنیا کم مى کنند و او را به راه مى اندازند. این ذات دنیاست که با تغییر احوال و فصول و مرگ حتمى، به انسان آگاهى مى دهد که اینجا جاى ماندن و قرار نیست.
بنابراین برخوردارى ها و بلاها، معیار سعادت نیستند و از همین جاست که نقش بلاها در سیر و سلوک معنوى و شکوفایى قابلیت هاى درونى مؤمن آنقدر اهمیت پیدا مى کند که در حدیث آمده است:«البلاء للولاء;(5)کسانى که ایمان بیشترى دارند، رنجشان بیشتر است».
فراموش نکنیم دنیا دار مکافات نیز هست و در بسیارى از موارد انسان نتیجه حرکت هاى خلاف نظام خود را مى بیند، چه مؤمن باشد و چه کافر.
بخشی از رنج ها و سختی ها ساخته دست خود انسان است. انسان اگر در زندگی تلاش و کوشش بیشتر نماید ، غالبا به دارایی و رفاه بیشتر می رسد و طبعا اگر کسی کمتر تلاش نماید ، به نتایج کمتری نیز خواهد رسید.
برای توضیح بیشتر مراجعه کنید به مجموعه آثار، ج 1، استاد شهید مطهری، ص 176 تا 196.
پی نوشتها:
1. ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 27، ص 10.
2. بلد (90) آیه 4.
3. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 1، ص 176
4- سوره نساء، آیه 104.
5- اصول کافى، باب بلا و امتحان