موجب کمال خوشوقتی و خوشحالی است که جوانان عزیز کشورمان از روحیات پر شور دینی برخوردارند و برای اسلام و مکتب حیاتبخش تشیع دل می سوزانند و برای ترویج و توسعه آن همت می گمارند و از نقص تبلیغ و ترویج مذهب گلایه و شکوه دارند.
آرزو می کنیم این روحیه بیش از پیش گسترش یابد و بخش قابل توجهی از جوانان عزیز کشور به این صحنه شور و حماسه گام نهند و با ابتکار و خلاقیت و شور و شوق به میدان مبارزه با جهل و ناآگاهی و بی بصیرتی و مقابله با هجمه های گسترده جوامع استکباری قدم بگذارند و آینده ای توام با حماسه های جاودان و ماندگار خلق کنند
در ابتدا متذکر می شویم که:
از چند جهت تأثیر گذاری تبلیغات غربیها بیشتر بوده است:
1. غربیها برای تهاجم فرهنگی و تبلیغاتی اسباب و ابزارهای فراوانی را در اختیار دارند که اصلاً قابل مقایسه با امکانات ما نیست. نمونهاش پایگاههای متعدد اینترنتی، دستگاههای مدرن ارتباط جمعی مانند ماهواره، شبکههای تلویزیونی، خبرگزاریهای متعدد و غیره میباشد.
2. غربیها برای تأثیر تبلیغات خود از هر شیوهای استفاده میکنند و به مسائل اخلاقی خود را مقید نمیدانند، از این رو از حیله و ترفند و تظاهر و مظلوم نمایی و تحریف حقایق به راحتی بهره میجویند، در حالی که بر اساس نظام اخلاقی اسلام ما نمیتوانیم این شیوهها را به کار بگیریم.
3. این واقعیت را نیز نباید نادیده بگیریم که به دلیل سابقه و پیشینه تهاجم، کشورهای استعمارگر، از راه کارهای مدرن و عناصر حرفهای برخوردارند که در جذب مخاطبان بسیار مؤثر است، ولی ما به دلیل عدم سابقه طولانی، نیاز به آزمون و خطا داریم و چه بسا از شیوههای جذاب استفاده نکردهایم.
4. آنها با دست گذاشتن روی یک سری نیازهای فطری و غریزی انسان مانند غریزه جنسی و حس آزادی، در کار تبلیغاتی خود بسیار بهره میگیرند و طبیعی است که این مسائل علاوه بر این که نیاز انسانی است، حتی گاهی از نیازهای اولیه است که هر انسانی در صدد پاسخ گویی و ارضا آن نیازها است. در این راه غربیان با تکنیکها و تبلیغات گستردهای که دارند و با توجه به آزاد بودن ارتباطات رسانهای بهره بسیار میبرند.
5. این نکته را نباید نادیده گرفت که کار تهاجم، از دفاع آسانتر است. و همیشه تخریب راحتتر از سازندگی است
قدر مسلم تلاش فرهنگی کشور و جامعه ما در برابر حجم وسیع و طوفانهای سهمگین تبلیغات سموم و زهر آگین جوامع استکباری و نظام سلطه جهانی اندک و ناچیز است و نمی توان با آن همه دستگاههای عظیم خبری و تبلیغی جهانی مقابله و مبارزه کند.
چه بسیار انسانها و افراد و جوامعی بوده و هستند که تاکنون حتی یک کلام از زبان ما نشنیده اند. و اسلام و انقلاب اسلامی و امام و جمهوری اسلامی و قرآن و اهل بیت و شیعه و ... را از زبان مستشرقان شنیده اند. و از قلم شرق شناسان اسلام ستیز خوانده اند. چه بسیار قرآنهایی که توسط آنان ترجمه و چاپ و نشر شده و هر آنچه خواسته اند به اسم اسلام و قرآن نوشته اند. چه بسیار کتابها، مجلات، مقالات و سخنرانی هایی که در کشورهای گوناگون در طول قرنهای متمادی توسط مجامع شرق شناس و اسلام شناس غربی ارایه شده و اسلام و مذاهب اسلامی، قرآن، اهل بیت، نبوت، امامت و ... را به جهانیان معرفی و عرضه کرده اند اسلام و قرآنی که با اسلام و قرآن حقیقی فرسنگها فاصله دارد بلکه اسلام و قرآنی که درست در نقطه مقابل اسلام و قرآن قرار دارد.
کافی است شما کتابهای مربوط به شرق شناسی و آثار و نوشته های مربوط به خاور شناسان را مرور کنی آنگاه اندکی متوجه خواهی شد چه توطئه های بزرگی بر ضد اسلام در طول قرنهای گذشته سامان داده اند ولی به برکت قرآن کریم که فرموده است: دشمنان می خواهند نور خدا را خاموش کنند ولی شدنی نیست.
امروز هم با همه هجوم وسیع و گسترده استکبار اسلام یکی از ادیان زنده اروپاست.
مسیحیت با همه تلاش خودش نتوانسته است جوامع اسلامی و ایران را تسخیر کند ولی اسلام می رودکه اروپا و غرب را تسخیر کند و برخی از متفکران غربی گفته اند قرن 21 قرن غلبه و حاکمیت اسلام بر اروپاست.
از سوی دیگر،تأثیر فرهنگ در جوامع یک طرفه نیست، یعنی فقط غربی ها بتوانند فرهنگ ما را تحت تأثیر قرار دهند، ولی ما نتوانیم و شواهدی در دست است که انقلاب اسلامی ایران به رغم رویارویی با توطئه های پی در پی در مقابل چشمان بهت زده تحلیل گران، تأثیر شگفت آور خود را در جهان داشته است.
حیات مجدد کلیساها، افزایش بی سابقه مبلّغان مذهبی ، استقبال وسیع مردم از آثار صوتی و تصویری و مکتوب دینی، افزایش مخالفت های مردمی با پرده دری های اخلاقی ، بخشی از نشانه های تأثیرات فرهنگی انقلاب اسلامی ایران در غرب می باشد.(1)
این مسئله حتی از طرف مخالفان اسلام و انقلاب ایران مانند هانیتگتون (نظریه پرداز جنگ تمدن ها) مورد اعتراف قرار گرفته است. رشد روز افزون اسلام در غرب دلیل دیگر بر تأثیر انقلاب اسلامی و تبلیغات ما می باشد.
شبکه تلویزیونی سی ان ان آمریکا با بیان این مطلب که دین اسلام با سرعتی فراتر از ادیان دیگر در حال گسترش است . اعلام نمود :"رشد اسلام در جوامعی که اکثریت آنان را مسیحیان تشکیل می دهند، باعث شده تا صاحب نظران آن جوامع از نوعی رنسانس اسلامی سخن به میان آورند".(2)
نویسنده غربی در مقاله خود می نویسد : "اسلام به بمب ساعتی تبدیل شده است".(3) برای مطالعه بیش تر در این باره به کتاب عصر امام خمینی از آقای صاحبی را پیشنهاد می کنیم.
غرب به دلیل اثرگذاری انقلاب اسلامی ، بودجه های هنگفتی را برای رویارویی با انقلاب و تهاجم فرهنگی در سطح گسترده در نظر گرفته است و این طور وانمود می شود که آن ها موفق ترند، در حالی که اگر هوشیارانه عمل کنیم، با توجه به برتری اسلام و معارف بلند و بی نظیر قرآن و پشتوانه عقلی و فطری مسلمانان و وعدة تخلف ناپذیر الهی، پیروزی از آن ما خواهد بود.
واقعیت آن است که غرب به دلیل عواملی توانسته بر جوامع دیگر به ویژه ملت های مشرق و جهان سوم چیرگی یابد و به یاری تسلط خویش ، فرهنگ خود را نیز در آن جوامع نفوذ داده و گسترش دهد.
هانتینگتون معتقداست : "پیروزی غرب بر جهان ناشی از برتری اندیشه ها ، ارزش ها یا دین نبود، بلکه معلول برتری غرب در استفاده از خشونت سازمان یافته بود".(4)
وی می افزاید: "عواملی که باعث گسترش فوق العاده و منحصر به فرد سلطه غرب شد، از این قرار بود:
1 - ساختار اجتماعی و روابط طبقاتی موجود در غرب
2 - رشد شهرها و گسترش تجارت
3 - پراکندگی نسبی قدرت در جوامع غربی
4 - ایجاد نظام اداری کشوری
5 - رشد فن آوری
6 - اختراع عوامل حمل و نقل دریایی
7 - بسط ظرفیت های نظامی برای تصرف سرزمین ها".(5)
امکانات گستردة دشمن و تأسیس سایت های متعدد و استفاده از ماهواره و ابزارهای تبلیغاتی ، نیز جذابیت ظاهری برنامه های فرهنگی آنان و انگشت نهادن بر نیازهای غریزی انسان ها ، همچنین مقید نبودن به حدود و مرزهای اخلاقی و توسل جستن به شیوه های ناجوانمردانه و مزوّرانه ، نیز شایعه و دروغ پردازی و تخریب شخصیت بزرگان باعث شده فرهنگ غرب، خود را بیش تر مطرح کند . البته نباید ضعف و سستی مسلمانان و تفرقه موجود میان کشورهای اسلامی را نادیده گرفت.
وضع نابسامان موجود هوشیاری ما را می طلبد . اگر خود را آماده رویارویی با فرهنگ بیگانه نکنیم و اختلافات را کنار نزنیم، به شدت آسیب پذیر می شویم اما اگر به هویت ملی و اسلامی خود برگردیم، به فرمایش قرآن، حق ماندنی و جاودان است و باطل زوال پذیر.
پی نوشت ها :
1 - میر احمد رضا حاجتی، عصر امام خمینی ، ص 4 - 363.
2 - همان، ص 372.
3 - همان، ص 373.
4 - محمد رضا شرفی، جوان و بحران هویت، ص 155.
5 - همان.