• وبلاگ : پاسخ به پرسش ها و شبهات اعتقادي
  • يادداشت : نام خلفا بر روي فرزندان علي چرا؟.
  • نظرات : 2 خصوصي ، 21 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + مجتبي 

    سلام لطفا تا آخر مطلب بخونين

    فرازي از مكالمات حسنيه

    در ايام دولت و خلافت هارون الرشيد (لعنه الله عليه) مردي بود بازرگان و از مشاهير بغداد كه به محبت و دوستي اهل بيت پيغمبر (صلي الله عليه و آله و سلم) شهرت داشت و پيوسته در ملازمت حضرت امام جعفر صادق ؛ شرايط بندگي و خدمتكاري را بجا مي آورد و از هر خدمتي بحضرت دريغ نمي نمود.پس از شهادت امام صادق (عليه السلام) بواسطه ظلم دشمنان دين ، همه اموال و اسباب وي از دستش رفت (و فقر و درويشي به او روي آورد) جز يك كنيز كه او در سن پنج سالگي خريده ، و به مكتب داده بود و پس از آن بمدت ده سال در حرم محترم امام صادق عليه السلام رفت و آمد داشت و نزديك به بيست سال هم به مطالعه علوم و معارف حقة اسلامي پرداخت. اين كنيز كه از نظر هوشي كم نظير بود«حُسنيه» نام داشت.حسنيه که شاهد تنگدستي و فقر شديد مرد بازرگان بود براي رهايي از اين وضع پيشنهادي به وي داد و گفت: « اي خواجه ! صلاح در اين است كه مرا نزد هارون الرشيد ببري و بگوئي . من كنيزي دارم و مي فروشم ، اگر از تو در بارة قيمت سئوال كرد بگو صدهزار دينار زر خليفتي . اگر هارون پرسيد كه اين كنيز تو چه هنري دارد كه وي را بدين قيمتِ گران مي فروشي ، بگو اگر تمام علماء حاضر شوند و در علوم دين و مسائل شرعي با او بحث كنند ، او بر همه فايق خواهد آمد.» پس از اينکه خواجه اصرار حسنيه را بر اين امر ديد به دربار هارون رفت و هارون قبول کرد و گفت: « اگر چنين كه مي گوئي نباشد ، تو را گردن خواهم زد و كنيزت را براي خودم بر مي دارم ، اما اگر چنين كه مي گوئي باشد ، تو را صد هزار دينار مي دهم و كنيزت را هم به خودت مي بخشم.»

    در زير گوشه اي ازمناظره حسنيه با علماي ( اهل تسنن) وقت که در مجلسي با حضور هارون برگزار شد، آمده است:

    ابراهيم بن خالد عوني ( از علماي وقت) :( آية الاتنصروه فقد نصره الله اذ آخرجه الذين … اذ يقول لصاحبه لا تحزن ان الله معنا فانزل الله سكينته عليه و ايده بجنود لم تروها) در شأن ابوبكر نازل شده است و از براي وي در اين آيه فضائلي چند است ،حسنيه گفت: «اي ابراهيم آن فضائل را كه مي گوئي بيان كن تا بدانيم» ابوحنيفه گفت : « بشنو اي حسنيه اول آنكه او همراه رسول بود و اين نشان دهندة آن است كه رسول اكرم او را بيشتر از همه دوست مي داشت تا همراه و انيس و همدمش باشد، دوم آنكه حق تعالي وي را مصاحب رسول خواند،سوم آنكه خدا و رسول او ، نتوانستند او را غمگين ببينند و از براي رفع حزن و ترس او گفتند لاتحزن ، چهارم آنكه رسول الله گفت : ان الله معنا و ضمير متكلم مع الغير بكار برد (ضمير جمع) يعني خدا با محمد صلي الله عليه و آله و ابوبكر بود و اينها همگي فضائل ابوبكر مي باشد حسنيه پوز خندي زد و گفت : به لطف خدا همين فضائلي كه شما از آن دم مي زنيد نشانة عدم ايمان است و كساني كه بواسطة اين آيه شريفة ابوبكر و … را بر خاندان عصمت مقدم مي دارند اشتباه كرده اند مگر اينكه با اين فضائل بتوانيد عوام فريبي كنيد.