اولا ; تـاریـخ گـواه آن اسـت کـه بـعـد از بـعثت پیامبر اکرم (ص ) به این سو روز به روزبر تعداد مـسلمانان افزوده شده به گونه اى که بنابر یک آمار رسمى اسلام اولین دین به لحاظ افراد است و بنابر آمارى دیگر دومین دین بزرگ جهان است . بـنـابـرایـن اگراسلام قابل اجرا نبود یا به درد جوامع جدید نمى خورد باید دست کم چندین قرن پیش از این مضمحل شده بود .
ثـانـیا ; حتى اگر بپذیریم اوضاع و شرایط جوامع کنونى به گونه اى است که نمى توان اسلام را در آن پیاده کرد باز به لحاظ منطقى نمى توان نتیجه گرفت که اسلام باطل یاناقص یا ناتوان است . بلکه عدم قابلیت به جوامع برمى گردد نه به اسلام . به بیان دیگر اسلام هم مانند سایر نظام هاى دینى و انسانى , نیازمند شرایط مناسب است . درضمن آنکه عدم پایبندى برخى ملل یا افراد مسلمان را نمى توان به پاى اسلام گذاشت .
پرسش از "ضرورت دین برای انسان در عصر حاضر" است، دین چه آثار و کارکردهایی دارد؟ دین چه چیزی میتواند برای انسان تأمین کند که از راههای دیگر نمیتواند به دست آورد؟
نیاز بشر به دین برای چیست؟ انتظار بشر از دین چیست و چه خواسته هایی را در دین جستجو میکند و در انجام دین به چه خواسته هایی پاسخ میدهد؟
در ابتدا کارکردهای اساسی دین و نیازهای اصلی که انسان پاسخ آنها را در دین جستجو میکند، ذکر نموده و سپس به مورد اصلی سؤال ارزشهای اخلاقی و رابطه دین و اخلاق میپردازیمادامه مطلب...
درباره فرق میان دین و شریعت به دو فرقی که در کتاب ارزشمند تفسیرالمیزان ج 5، ص 532 ـ 535 آمده اشاره مینماییم:
1ـ دین و شریعت هر دو در لغت به معنای راهیست که انتخاب شده است ولی از ظاهر قرآن به دست میآید که شریعت اخص و کوتاهتر از معنای دین است.
نخست متذکر میشویم که در قرآن هم دین آمده و هم شریعت. به این دو طائفه از آیات توجه کنید:
طائفه اول درباره دین:
ان الدین عند الله الاسلام : همانا دین نزد خداوند اسلام است. (سوره آلعمران، آیه19)
و من یبتغ غیرالاسلام دینا فلن یقبل منه و هو فی الآخرة من الخاسرین : هر که جز اسلام دینی بجوید از او پذیرفته نخواهدشد و در آخرت از زیانکاران است (سوره آلعمران، آیه 15).
طائفه دوم درباره شریعت:
لکل جعلنا منکم شرعةً و منهاجا : برای هر یک از شما شرع و راهی قرار دادیم (سوره مائده، آیه 48)
ثم جعلناک علی شریعة من الامر فاتبعها : آنگاه ترا بر یک شریعتی از این امر قرار دادیم پیرویش کن{M (سوره جاثیه، آیه18)
1ـ مقایسه طائفه اول با طائفه دوم میرساند که گویا شریعت راهی است که برای هر یک از ملتها و یا پیامبرانی که بدان مبعوث شدهاند آماده شده چون شریعت نوح و شریعت ابراهیم و شریعت موسی و شریعت عیسی و شریعت محمد(ص).
ولی دین یک قانون و راه الهی عمومی برای تمام ملتهاست واز این روی شریعت نسخ میپذیرد ولی دین به معنای وسیع خود نسخ نمیپذیرد یعنی این گونه نیست که حکم آن پس از مدتی برداشته شود. دین از اول بوده و بعدا هم خواهد بود. پس خداوند بندگان خود را جز به یک دین که همان اسلام و تسلیم در برابر اوست مکلف نساخته ولی آنان را برای رسیدن به آن هدف به راههای گوناگون انداخته و طبق استعدادهای متنوعشان سنتهای مختلفی برایشان درست کرده که همان شریعتهای نوح و ابراهیم و... است.
2ـ فرق دیگری هم هست و آن اینکه دین به یک نفر و عدهای هر طور که باشند نسبت داده میشود ولی شریعت به یک نفر نسبت داده نمیشود. مگر آنجا که آن یک نفر وضع کننده آن بوده و یا قیام به دست او باشد.
گفته میشود: دین مسلمانان و دین یهود و یا شریعت مسلمانان و یهود، و گفته میشود: دین خدا و شریعت او و دین محمد و شریعتِ او و گفته میشود دین زید و دین عمرو ولی گفته نمیشود: شریعت زید و عمرو. (ترجمه المیزان، ج 5،ص 532 تا 534)
3ـ شریعت در ادبیات امروزه به معنای احکام و باید و نبایدهای عملی اطلاق میشود بر خلاف دین که تنها به جنبههای معرفتی و نظری اسلام اطلاق میگردد. البته گاه دین اعم از بخشهای عملی و نظری به کار برده میشود.
بدون تردید موفقیت در هر کاری، مستلزم برنامه ریزی صحیح است و آن هنگامی میسّر است که:
1. برنامه ناظر به اهدافی باشد که انسان در پیش روی دارد.
2. اهداف وقتی از شفافیت برخوردار میشوند که فرصت پیش آمده یا امکانات فراهم شده به خوبی شناخته شده و ارزش گذاری گردد.
3. وقتی انسان ارزش یک فرصتی را بداند یا اهمیت یک نعمتی را درک کند، قدر آن را بهتر میداند و بیشتر از آن بهره برداری میکند.
در مورد اهمیت و ارزش ماه رمضان همین بس که «شب قدر» در آن قرار دارد و ارزش این شب از هزار ماه بهتر است. اگر بخواهیم به صورت یک فرمول ریاضی ارزش شب قدر را به صورت کمی بیان کنیم و با وقتهای دیگر مقایسه کنیم، باید بگوییم: نسبت هر لحظه از ماه مبارک رمضان با لحظات دیگر، مساوی با یک به (ده به توان سه) است.
یکی از اهداف ماه مبارک رمضان، این است که از این فرصت سرنوشت ساز بیشترین بهره را ببریم. اگر بخواهیم به این هدف خود دست یابیم، باید برای لحظه لحظه آن حساب باز کنیم؛ حتی برای ساعاتی که درحال خواب یا استراحت هستیم.
به طور کلی برای بهره برداری از ماه مبارک رمضان، هر کسی باید متناسب با موقعیت شغلی و وضعیت جسمانی و روانی خودش، برنامه ریزی کند. اکنون با توجه به اینکه دانشجو هستیم، مهمترین تکلیف و کاری که به عهده ما است دانش افزایی، تحصیل و تحقیق میباشد. از نظر سنی نیز یک جوان هستیم و از لحاظ جسمانی و روانی نیز از سلامت نسبی برخورداریم، در این صورت باید وقت خود را به چند بخش تقسیم کنیم:
بخش اول. برنامه ریزی برای دانش افزایی و تحصیل
در این قسمت باید ما به عنوان فردی که وظیفه و کار اصلی او تحصیل است، سعی کنیم با جدیت تمام و با تمرکز هر چه بیشتر درسمان را خوب مطالعه کنیم و تکالیف علمی خود را به خوبی انجام دهیم.
بخش دوم. برنامه ریزی برای عبادت
در ماه مبارک رمضان علاوه بر عبادتهای معمول - که در طول سال همیشه باید انجام دهیم مانند نمازهای یومیه - عبادات واجب و مستحب دیگری نیز اضافه شده است؛ مانند خود روزه گرفتن که در سایر ماههای سال بر ما واجب نیست، ولی در این ماه اینچنین است. انجام دادن اعمال مستحبی که در این ماه تأکید فراوانی بر آن شده است؛ مانند تلاوت قرآن، خواندن دعاهای وارده و گفتن ذکر و خواب و استراحت.
بخش سوم. خواب و استراحت
لازمه استفاده بهینه از دو بخش گذشته، این است که خواب و استراحت انسان به مقدار کافی انجام شود. در غیر این صورت در دو بخش اول نیز موفق نخواهید بود. در ماه مبارک رمضان به دلیل جابهجایی اوقات غذا و تغییراتی دیگر تا حدودی چرخه خواب و استراحت نیز تغییر میکند.
توصیه ما به شما این است که سعی کنید: اولا میزان خواب خود را خیلی تغییر ندهید و ثانیا وقت آن را نیز خیلی به هم نزنید فقط با کمی تغییر در چرخه خواب برنامه خواب و استراحت خود را کما فی السابق ادامه دهید، مثلا اگر هنگام سحر حدود یک ساعت (برای سحری خوردن و خواندن نماز شب و نماز صبح بیدار میمانید، این مقدار از خواب را سعی کنید در روز جبران کنید؛ مثلا بعد از نماز ظهر و عصر با توجه به اینکه ناهار از برنامه روزانه حذف شده است، همان وقت را به استراحت و خواب اختصاص دهید تا هم خواب شما جبران شود و هم بعد از ظهر و مقداری از شب را بتوانید بیدار بمانید و از وقتتان استفاده بهتری بکنید.
علاوه بر آنچه بیان شد رعایت نکات زیر به کیفیت استفاده از ماه مبارک رمضان میافزاید:
1. در شبانه روز چند نوبت قرآن تلاوت کنید، مثلا پانزده دقیقه بعد از نماز صبح، پانزده دقیقه بعد از نماز ظهر، پانزده دقیقه شبها بعد از صرف افطاری.
2. ادعیه مأثوره را تقسیم کنید و آنها را نیز در چند نوبت در شبانه روز بخوانید. روزها به همان مقدار دعایی که بین نماز یا بعد از نمازهای یومیه خوانده میشود، اکتفا کنید، ولی شبها کمی وقت بیشتری را صرف خواندن دعا کنید. اگر بعضی از دعاها طولانی است لازم نیست هر شب همه آن دعا را بخوانید.
3. برای استفاده بهینه از زمان در هنگام ایاب و ذهاب، ذکر بگویید (البته ذکرهای بدون صدا و آرام تا شائبه ریا به وجود نیاید).
باید سعی کنید از مرحله ذکر زبانی به مرتبه ذکر قلبی و یاد واقعی خداوند برسید؛ به طوری که او را حاضر و ناظر بر خود بدانید.
4. سعی کنید دائم الوضو باشید و حتی قبل از خواب نیز وضو بگیرید و به بستر خواب بروید؛ زیرا در ماه مبارک رمضان خواب نیز عبادت است و نفس کشیدن نیز تسبیح به حساب میآید.
5. از شب زنده داری و احیاء - به ویژه در شب هایی که فردای آن تعطیل هستند - غفلت نکنید. شاید یکی از مهمترین اعمال در ماه مبارک، شب زندهداری، تهجد، استغفار و نماز شب در نیمه شبها است.
6. حتما در یکی از مجالس بیان احکام و معارف دینی و موعظه در مساجد یا حسینیهها شرکت کنید.
بسیاری از علما و مجتهدان نیز مقید هستند به موعظه و ذکر مصیبتهای گویندگان گوش فرا دهند تا دل و جان آدمی به واسطه شنیدن معارف دینی متذکر و نورانی گردد.
به طور کلی شرکت در مجالس مذهبی، خود را در معرض نفحات و نسیمهای رحمت الهی قرار دادن است که نقش مهمی در حفظ دین و معنویت انسان دارد.
7. از انجام دادن ورزشهای سنگین در طول ماه رمضان اجتناب کنید و در این ماه سعی کنید ورزشهای سبک و آرام (مانند پیاده روی یا نرمش) انجام دهید.
8. مواد مغذی به ویژه غذاهای قندی و پروتئین دار را در رژیم غذایی خود بیشتر استفاده کنید؛ مانند خرما، لبنیات.
9. از پرخوری هنگام افطار و سحری جدا پرهیز کنید؛ زیرا علاوه براینکه چرخه خواب شما را به هم خواهد زد، از سایر برنامههای عبادی و درسی نیز بهره وافی را نخواهید برد.
10. از هدر دادن انرژی بیجا و بی مورد اجتناب کنید؛ به ویژه در روزها مثلا از حرف زدنهای بی مورد و تماشای برنامههای تلویزیونی غیرضروری اجتناب کنید.
به عبارت دیگر با سکوت بیشتر و فیلتر گذاری روی گوشها و کنترل سایر حواس، از هدر دادن انرژی جلوگیری کنید. به تمرکز خود بیفزایید و فرصتهای جدیدی برای انجام دادن کارهای مهمتر ایجاد کنید.
جهاد با دشمنان بر دو گونه است:
1. جهاد ابتدایی، که باید به امر پیشوای معصوم یا نایب خاصش صورت گیرد، و جواز آن در زمان غیبت کبری و با اجازه نایب عام، محل اختلاف است.
2. جهاد دفاعی، که بر هر مسلمانی واجب است، و نیاز به اجازه معصوم یا نایبش نیست. در قرآن مجید آیات زیادی درباره جنگ و جهاد با دشمنان نازل شده، و در برخی آیات، گذشتن از مال و جان، معامله با خداوند و فضیلت برتر شمرده شده است، مانند:
1. "فَضَّلَ اللّهُ المُجـَهِدینَ بِاَموَلِهِم و اَنفُسِهِم عَلَی القـَعِدینَ دَرَجَهً ... و فَضَّلَ اللّهُ المُجـَهِدینَ عَلَی القـَعِدینَ اَجرًا عَظیمـا;(1) خداوند، مجاهدانی را که با مال و جان خود جهاد نمودند، بر قاعدان (ترککنندگان جهاد) برتری مهمّی بخشیده... و مجاهدان را بر قاعدان، با پاداش عظیمی برتری بخشیده است"
2. "اِنَّ اللّهَ اشتَریَ مِنَ المُؤمِنینَ اَنفُسَهُم واَموَلَهُم بِاَنَّ لَهُمُ الجَنَّهَ یُقـَتِلونَ فی سَبیلِ اللّهِ فَیَقتُلونَ و یُقتَلونَ وَعدًا عَلَیهِ حَقـًّا; (2) خداوند از مؤمنان، جانها و اموالشان را خریداری کرده، که (در برابرش) بهشت برای آنان باشد; (به اینگونه که:) در راه خدا پیکار میکنند، میکشند و کشته میشوند; این وعده حقی بر او است.".
3. "و مِنَ النّاسِ مَن یَشری نَفسَهُ ابتِغأَ مَرضاتِ اللّهِ; (3) بعضی از مردم جان خود را بهخاطر خشنودی خدا میفروشند". و آیات دیگر.
عملیات شهادتطلبانه علیه دشمنان در جهاد ابتدایی; اگر با اجازه یا دستورِ معصوم یا نایب خاصش صورت گیرد، مصداق این آیات خواهد بود که با جان خود با خداوند معامله میکنند، و گرنه مصداق خودکشی و حرام خواهد بود. ولی عملیات شهادتطلبانه فلسطینیان، در واقع دفاع از دین، ناموس، مال و سرزمینشان است که نیازی به اجازه حاکم اسلامی نیست; چرا که دفاع بر هر مسلمانی واجب است. در این صورت آنان شهید و جزء کسانی هستند که جان خود را به خداوند میفروشند و با خدا معامله میکنند.
قرآن کریم نیز میفرماید: "اُذِنَ لِلَّذینَ یُقـَتَلونَ بِاَنَّهُم ظُـلِموا و اِنَّ اللّهَ عَلیَ نَصرِهِم لَقَدیر # اَلَّذینَ اُخرِجوا مِن دِیـَرِهِم بِغَیرِ حَقٍّ; (4) به کسانی که جنگ بر آنان تحمیل گردید اجازه جهاد داده شده است، چرا که مورد ستم قرار گرفتهاند، و خدا بر یاری آنها تواناست. همانها که از خانه و شهر خود، به ناحق رانده شدند".( 5)
پاورقی:
1) نسأ، 95
2) توبه، 111
3) بقره، 207
4) حج، 39 و 40
5) ر.ک: فقه القرآن، محمد الیزدی، ج 1، ص 233 ـ 286، مؤسسه اسماعیلیان / توضیحالمسائل مراجع، بنیهاشمی، ج 2، ص 639 و 648، دفتر انتشارات اسلامی / معارف و معاریف، سید مصطفی حسینی دشتی، ج 4، ص 250 ـ 253، چاپ صدر قم.
مکتب اسلام هیچ محدودیتی برای پرسش و پاسخ قائل نیست و در هیچ یک از متون مسئله ای که درسوال اشاره کردید ، وجود ندارد . اسلام نه تنها انسان ها را از پرسش و جستجو گیری برای رسیدن به حقیقت باز نداشته ، بلکه در آیات و روایات بسیاری دعوت به تفکر و تأمل و تدبر نموده که لازمه چنین صفاتی ، صفت پرسش گری است.
همان گونه که درسوال آوردید ، چگونه خداوندی که انسان را به صورت فطری پرسش گر و حقیقت جو آفریده است ، می تواند در دینی که برای هدایت انسان ها نازل کرده ، از پرسش گری منع نماید؟
پرسش نقطة شروع و مبدأ جهش فکری است، بدین لحاظ یک امتیاز در مسیر تفکر است. کسی که توان طرح سؤال ندارد و پرسیدن را نیاموخته، هنور در نقطه شروع قرار نگرفته است.
جستجوگری و طرح پرسش و در صدد پاسخ بر آمدن، نیاز و گرایش درونی است. امیرالمؤمنین که در اوج معرفت قرار دارد، افتخار و امتیاز خود را میان اصحاب پیامبر سؤال کردن می داند.
«همة یاران پیامبر اهل پرسش و کاوش نبودند تا آن جا که برخی فقط دوست داشتند صحراگرد یا رهگذری برسد و پرسش مطرح کند و آنان هم بشنوند، ولی من هر آن چه را اتفاق می افتاد، با پیامبر در میان می گذاشتم و از آن سؤال می کردم و نگه می داشتم».(1)
البته پرسشگری را وسیله یافتن حق و درک واقعیت باید قرار داد و از پرسش هایی که جنبة سرگرمی ذهنی و اشتغال مغزی دارد، پرهیز کرد،(2) و سؤال باید ابزار آموختن باشد.(3)
در بررسی مسأله از دید شرعی باید گفت که: در متون دینی، هیچ گونه محدودیتی در این باره به چشم نمی خورد و هیچ خط قرمزی برای طرح پرسش ها ترسیم نشده است. میان انبوهی از پرسش هایی که از پیشوایان معصوم انجام شده است، موردی که پرسش غیر مشروع و حرام معرفی شده باشد، دیده نمی شود. هم چنین هیچ سؤالی بدون پاسخ نماند و به آن بی اعتنایی نشده است.
با توجه به مطالبی که بیان شد ، مسئله پرسشگری در اسلام کاملا روشن است ، اما نمی دانم که شما دوست گرامی چگونه می فرماید که اسلام از پرسشگری منع کرده است ؟ ایا از جایی خواندی یا نوشته ای دیدی؟
در مکاتبه حتما مورد آن را مشخص کنید.
البته در روایات چیزی با عنوان سؤال کردن داریم که این مورد کاملا فرق با پرسشگری دارد
سوال کردن به معنای درخواست چیزی از دیگران داشتن است. مثل انسان فقیر که از دیگران کمک مالی درخواست می کند . چنین سوالی البته در اسلام نهی شده است و به انسان ها توصیه شده تا جایی که امکان دارد از مردم مال یا پولی گدایی نکنند. (سوال نکنند)
پی نوشت ها:
1. نهج البلاغه، خ 210.
2. همان، حکمت 320.
3. ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص 41.
بر اساس آیات و روایات، کعبه از زمان پیدایش زمین، محل مبارک و مورد عنایت بوده است.
قرآن کریم مىفرماید کعبه اولین مکانى است که براى عبادت عموم مردم قرار داده شده است انّ اوّل بیت وضع للناس للذى ببکةمبارکا و هدىً للعالمین؛اولین خانهاى که براى عموم مردم قرار داده شده است خانهاى در مکه است که مبارک است و هدایتى براىجهانیان است»، (1)
طبق برخى روایات، حضرت آدم خانه کعبه را بنا کرد و خود بر گرد آن طواف کرده است. (2)
کعبه مرکز بتهاى اصلى مشرکین و مکان پرستش بتها بود مهم ترین و اولین پیام دین اسلام مبارزه با بتپرستى و دعوت به پرستش خداى یگانه نادیدنى بود لذا اسلام در آغاز رسالتش براى جلوگیرى از هرگونه توجه به بتها و تثبیت عقیده توحید در اذهان تازه مسلمانان(که اکثر آنها در سابق بتپرست بودند) مسلمانان در عبادتشان موظف گشتند به سمت بیتالمقدس پایگاه دین توحیدى و معتقدان به توحید، نماز گزارند تا از شائبه هرگونه توجه به بتها مبرّا باشند.
از نظر آموزه های دینی ،انسان بدون هیچ واسطه ای می تواند با خدا تماس بگیرد، با او سخن بگوید، راز و نیاز کند، حاجت بطلبد ، تقاضای عفو و توبه کند و این ها همه از آن وی و در اختیار او است.
در مورد طواف دور کعبه با این عمل سنگ و گل را نمی پرستیم ، زیرا هرگز در سنگ و گل کوچکترین نفع و ضرری نمی بینیم. اگر این اعمال را با اعتقاد به این که سنگ و گل و کعبه، مبدأ آثار خدایی هستند، انجام می دادیم، در ردیف بت پرستان قرار می گرفتیم، ولی برای مسلمانان طواف کعبه یک نوع تکریم ، احترام و ارزش گذاشتن است. نیز اجابت دعوت خدا و لبیک او است، اگر چه برخی بدون توجه به صاحبخانه ، در جستجوی خانه هستند و تمام همت خود را بر خانه قرار داده اند، اما هدف اساسی و فلسفه واقعی رسیدن به صاحبخانه است.
درست است که خداوند در هر زمان و مکانی موجود است، ولی برای حفظ وحدت جامعه اسلامی، محلی خاص در نظر گرفته شده است که همه به سوی آن عبادت کنند. در ایام حج با طواف کعبه، وحدت جامعه اسلامی به نمایش گذاشته شود، ولی هیچ کس کعبه را عبادت نمی کند، بلکه چون خدا و پیشوایان دینی فرموده اند، طبق برنامه خاصی به دور کعبه طواف می کنند، که از نظر ماهیت با اعمال بت پرستان متفاوت است. آن ها بت ها را مبدأ آثار و تأثیرگذار در افعال می دانستند، ولی مسلمانان به هیچ وجه کعبه را مبدأ آثار و تأثیرگذاری نمی دانند و هیچ شأنی برای آن در نظام آفرینش و ربوبیت معتقد نیستند.
پاورقی:
1) سوره آلعمران،آیه 96
2) فروع کافى، ج 4، ص 189